جووانا توناتو بیش از یک ماه است که در شهر نیویورک به دنبال کار میگردد، اما با درخواست پناهندگیاش در ابتدای راه، پسری پنج ساله که باید از آن مراقبت کند و دهها هزار نفر در همان موقعیت قرار دارند. از زمانی که در سپتامبر گذشته خانه اش در کیتو، اکوادور را ترک کرد، چالش برانگیز از آن چیزی بود که او پیش بینی می کرد.
مادرم مریض است، پدرم هم. پس به خودم گفتم اگر بروم بهتر است، برو کار پیدا کن و من به تو کمک خواهم کرد. اما وضعیت من بدتر از قبل است.
در کیتو، توناتو کار می کرد تا کرایه اتوبوس را از مسافران جمع آوری کند، که به سختی پول کافی برای پوشش کرایه او فراهم می کرد. اکنون او اصلاً کار نمی کند زیرا منتظر صدور مجوز کار است – چیزی که ممکن است سال ها طول بکشد.
او گفت: “من احساس ناتوانی می کنم زیرا نمی توانم اینجا کاری انجام دهم.”
توناتو، که نمیخواست از او عکس گرفته شود، یکی از پناهجویانی است که هر روز به ترمینال اتوبوس میروند و از آن خارج میشوند و به دنبال کمک گارد ملی برای چیزهایی مانند سرپناه و غذا هستند.
از زمانی که اریک آدامز شهردار نیویورک در اکتبر 2022 وضعیت اضطراری را اعلام کرد، افسران در آنجا مستقر شدند. بحران پس از آن آغاز شد که فرماندار تگزاس، گرگ ابوت اوت گذشته تصمیم گرفت با اتوبوس پناهجویان را به نیویورک برساند پس از عبور از مرز جنوبی آمریکا.
طی سال گذشته، شهر نیویورک 50000 پناهجو را پذیرفته است که 60 درصد آنها در شبکه پناهگاه های شهر اسکان داده شده اند. بقیه با دوستان و خانواده یا به تنهایی زندگی می کنند.
شایعات می توانند تمایل به عبور از مرز را تقویت کنند
پاور مالو مدیر اجرایی Artists-Athletes-Activists، یکی از دو سازمان مردمی است که به پناهجویان در داخل ترمینال اتوبوس کمک می کند. او گفت که تحرکات آنها در سراسر مرزها و خطوط دولتی اغلب با شایعات و داستان های موفقیتی که توسط دیگران گفته می شود، مطلع می شود.
وی گفت: متأسفانه برخی از افراد قرار نیست همان تجربه ای را داشته باشند که دیگران تبلیغ کرده اند. “اینها جوامعی هستند که اطلاعات را از طریق واتس اپ به اشتراک می گذارند و واقعاً به سرعت پخش می شوند [that] شما حتی نمی توانید به موقع به سراغ همه بروید تا به نوعی طرف دیگر ماجرا را به آنها بدهید.”
داستان هلووا27:05NYC به Roxham Road
تا همین اواخر، برخی از مهاجران به ترمینال می آمدند تا اتوبوسی را به پلاتسبورگ، نیویورک برسند، با حسن نیت برنامه فروش بلیط شهر، تا شانس خود را در کانادا با عبور غیرقانونی از مرز در جاده Roxham و درخواست پناهندگی از طرف دیگر امتحان کنند.
تغییرات اخیر ایجاد شده در قرارداد کشور سوم امن توسط دولت های کانادا و ایالات متحده از آن زمان امکان درخواست پناهندگی برای اکثر مهاجران از این طریق حذف شده است.
به گفته مالو، یکی از محرکهای اصلی این شایعه بود که مجوزهای کار در کانادا با سرعت بیشتری نسبت به ایالات متحده صادر میشود. اما در واقعیت، مهاجرت، پناهندگی و شهروندی کانادا بوده است رسیدگی به مشکلات عقب ماندگی خود و تأخیرهای مجوز کار.
“اگر خبری از کار بشنوند هنوز هم افرادی هستند که به جاهای دیگر سفر می کنند، زیرا مهمترین چیزی که برای آن به اینجا آمده اند این است که سعی کنند به سیستم اعتماد نکنند. [and] مالو گفت.
او گفت که بسته شدن گذرگاه مرزی نامنظم در جاده روکسام، در جنوب مونترال، برخی از داستانهایی را که توسط افرادی که به کانادا مهاجرت کردهاند، آشکار کرده است – فقط به این دلیل که متوجه شدند که به دلیل مواردی مانند آب و هوا یا موانع زبانی
مالو گفت: “همه این موارد وجود دارد که مورد بحث قرار نگرفته و تقویت نشده است.”
نیویورک طرحی برای مدیریت بحران منتشر می کند
در طول سال گذشته، بیش از 44000 نفر از ایالات متحده از طریق گذرگاههای مرزی نامنظم وارد کبک شدند که بسیاری از آنها در جاده روکسام بودند. در همان دوره، تقریباً دو برابر این تعداد، در جهت مخالف به ایالت نیویورک سفر کردند، اگرچه اکثریت آنها توسط گمرکات و حفاظت مرزی ایالات متحده به کانادا بازگردانده شدند.
مالو بر اساس مکالماتی که داشت، گفت که برخی از این افراد پس از عدم اقامت در کانادا به ایالات متحده بازمیگشتند.
توناتو در واقع زمانی به مهاجرت به کانادا فکر کرده بود، اما اکنون او گفت که در مورد کار در دره اسپرینگ، حدود یک ساعت رانندگی در شمال شهر نیویورک، شنیده است. او در نهایت منصرف شد زیرا برای دختران نوجوانش، 11 و 16 ساله، که هنوز در اکوادور هستند، بسیار پیچیده است که او را در آنجا ملاقات کنند.
“من این را شنیده ام [in New York City] کار وجود دارد، اما من باید تا تابستان صبر کنم، که اینجا در تابستان واقعا خوب است. . زیرا این اراده برای کار نیست که من فاقد آن هستم.”
ماه گذشته، دفتر شهردار گزارشی جامع به نام «جاده رو به جلو» منتشر کرد که در آن طرحی برای مدیریت شهر نیویورک با بحران پناهجویان، از جمله راهاندازی یک برنامه آزمایشی با تمرکز بر آموزش پناهجویان در حالی که منتظر مجوز کار هستند، ارائه کرد.
این شهر همچنین یک مرکز ورود 24/7 برای جایگزینی عملیات فعلی در داخل ترمینال اتوبوسرانی اداره بندر و همچنین یک دفتر اختصاصی عملیات پناهجویان ایجاد خواهد کرد.
گابریل اچواریا، یکی دیگر از پناهجویان اهل کیتو که به همراه پسر شش ساله خود به ایالات متحده مهاجرت کرده است، گفت: رقابت برای مشاغل نقدی در شهر نیویورک شدید است.
اچواریا هر روز حدود ساعت 5 صبح در جستجوی کار از خواب بیدار می شود. او قبلاً در خانه خود در ساخت و ساز کار می کرد و توانسته است مهارت های خود را به نیویورک منتقل کند، اما از راه سخت متوجه شد که پناهجویان در زمانی که مستاصل شغل هستند چقدر آسیب پذیر هستند.
“[Employers] شما را خوشحال کند و هزینه روز را بپردازد. سپس در پایان دو روز به شما پرداخت می کنند. سپس آنها به شما می گویند، “می دانید، ما در پایان هفته به شما حقوق می دهیم” و افزود که بعداً برخی از کارفرمایان به سادگی دیگر به او پاسخ نمی دهند. یک نوع وضعیت اینجا.”
بین امید و حسرت
در پایانه اتوبوس، مردی که از صبح زود به دنبال شغل نقدی بیرون آمده، از سرما استراحت میکند. او کیتو، پایتخت اکوادور را زمانی ترک کرد که یک باند محلی به خواربارفروشی او حمله کردند، زیرا او از پرداخت 25 درصد از فروشش خودداری کرد.
چند متر دورتر، یک زوج نوجوان، آن هم اهل اکوادور، با نوزادشان نشسته اند. انگشت صورتی پسر از دستش جدا شده است. این همان چیزی است که وقتی او از پیوستن به باند محلی امتناع کرد، یا پاندیلا، در عوض آرزوی داشتن یک حرفه موسیقی.
یأس و ترس از آنچه در گذشته اتفاق افتاده است، انگیزه پناهجویان را بیشتر می کند تا وعده آنچه در پیش است. اغلب، آنها هیچ برنامه ای برای ورود به جز ارائه درخواست پناهندگی ندارند – چیزی که به خودی خود می تواند تا یک سال طول بکشد.
مالو میگوید: «این مهمتر است که مطمئن شوید در جایی که میروید از شما حمایت میشود، نه صرفاً این جهش». زیرا بسیاری از اوقات این رویاها یا این چیزهایی که به آنها فروخته می شود واقعیت ندارد.
اولین باری که توناتو از تصمیم خود برای ترک اکوادور پشیمان شد، در جنگل پاناما پیاده روی کرد. او فکر میکرد که این سفر یک روزه خواهد بود، اما در نهایت بیش از سه روز را صرف چمدانش کرد در حالی که لباسهای پسرش را بالای سرش حمل میکرد تا از گل و لای و رودخانههایی که از آن عبور میکردند محافظت کند.
«به خودم میگفتم، اگر اینجا اینقدر سخت است، آنجا چطور خواهد بود [in the U.S.]? نه، آنجا همه چیز خواهم داشت، کار خواهم کرد، توناتو به خاطر می آورد.
او که در ترمینال اتوبوس ایستاده، همچنان بین امید و حسرت در نوسان است.
دخترم به من میگوید: «مامانی، تو تصمیمات بدی گرفتی، چون اینجاست [in Ecuador]حداقل ما همه با هم هستیم با وجود اینکه گاهی غذا نمیخوردیم، اما همه با هم بودیم.